عرصه سرود، بهظاهر باید یک میدان فرهنگی و تربیتی باشد؛ جایی که همه با یک نیت مشترک پا گذاشتهاند: ساختن آیندهای روشن برای نسل نوجوان از مسیر هنر. اما واقعیت این است که در برخی نقاط این مسیر، سایه یک نگاه اشتباه افتاده است؛ نگاهی که فضای سرود را از بستر همکاری و همافزایی، به میدان رقابتی پرتنش تبدیل کرده است.
ماجرا از جایی شروع میشود که برخی مربیان، بهجای نگاه بلندمدت تربیتی، به گروه سرود خود مثل یک تیم ورزشی صرف نگاه میکنند که باید هرطور شده، از بقیه جلو بزند و «برنده» شود. این نگاه باعث میشود هر موفقیت دیگران به چشم یک تهدید دیده شود، نه یک فرصت. نتیجه؟ گاهی تلاش برای دیدهشدن، جای خودش را به تلاش برای کوچککردن دیگران میدهد؛ چه با نقدهای غیرمنصفانه، چه با شایعهسازی و چه حتی با بیارزش جلوهدادن فعالیتهای گروههای دیگر.
این رقابت منفی، بهظاهر بین مربیان است، اما قربانی اصلی آن، نوجوانهای همین گروهها هستند. نوجوانانی که هنوز شخصیتشان در حال شکلگیری است، وقتی شاهد بیاعتمادی، بدگویی یا رفتارهای غیرحرفهای مربیان نسبت به دیگر گروهها باشند، دو اتفاق میافتد:
اول اینکه ارزشهای کار جمعی و همکاری را از دست میدهند و به جای یاد گرفتن فرهنگ رفاقت، رقابت ناسالم را الگو میگیرند. دوم اینکه بهمرور، نگاهشان به فضای سرود از یک محیط فرهنگی و دوستانه، به یک میدان جنگ بیپایان تغییر میکند. این یعنی از بین رفتن همان چیزی که قرار بود سرود بسازد: روحیه جمعگرایی، همدلی و رشد مشترک.
سرود، برنده و بازنده ندارد. وقتی یک گروه خوب اجرا میکند، اعتبار و جذابیت سرود بالا میرود و این به نفع همه است. هر اجرای قوی، باعث میشود نوجوانان بیشتری به این هنر جذب شوند، خانوادهها اعتماد بیشتری پیدا کنند و مدیران فرهنگی، بودجه و حمایت بیشتری اختصاص دهند. پس موفقیت یک گروه، موفقیت همه گروههاست.
اگر مربیان بتوانند این حقیقت ساده را بپذیرند، در کنار هم میتوانند یک شبکه از گروههای همکار بسازند که تجربهها، منابع و حتی اعضا را با هم به اشتراک بگذارند. این، نهتنها کیفیت آثار را بالا میبرد، بلکه باعث میشود نوجوانان یاد بگیرند که در زندگی هم، رشد واقعی در همکاری و حمایت متقابل شکل میگیرد، نه در تخریب رقیب.
در نهایت، باید از خودمان بپرسیم: آیا ما به این میدان آمدهایم که از هم سبقت بگیریم، یا دست همدیگر را بگیریم تا همه با هم به مقصد برسیم؟ اگر پاسخمان دومی است، وقت آن رسیده که رفاقت را بهجای رقابت ناسالم بنشانیم، پیش از آنکه این فضای منفی، نسل آینده مربیان و اعضای گروههای سرود را با خود مسموم کند.
دیدگاهتان را بنویسید