گروههای سرود همیشه بیش از آنکه یک اجرای هنری باشند، یک جریان تربیتی بودهاند. سرود قرار است نوجوانان را به کار جمعی، هویت فرهنگی، شور ایمانی و روحیه خلاقیت پیوند دهد. اما متأسفانه در سالهای اخیر، نگاه بخشی از مربیان از این حقیقت فاصله گرفته و به سمت نگاه بیزینسی و تبلیغاتی سوق پیدا کرده است.
طبیعی است که هر گروه برای ادامه حیات، به تأمین مالی و پشتیبانی اقتصادی نیاز دارد. اما مشکل آنجاست که برخی مربیان، کسب درآمد و دیده شدن را اصل قرار داده و رسالت تربیتی سرود را به حاشیه راندهاند. نتیجه آن هم پیدایش گروههایی است که به جای ساختن نوجوانان متعهد، تنها به تولید محتواهای پرزرقوبرق و کوتاهمدت سرگرماند.
این رویکرد نه تنها به جامعه و فرهنگ عمومی کمکی نمیکند، بلکه حتی به زیان خود اعضای گروه است. نوجوانانی که باید در گروه سرود تجربه کار تیمی، صبوری، ایثار و هنر متعهد بیاموزند، عملاً به ابزار شهرت و تبلیغات مربیان بدل میشوند.
نگاه تجاری وقتی بر نگاه تربیتی غلبه کند، سرود از «مدرسه انسانسازی» به یک «ویترین تبلیغاتی» تقلیل پیدا میکند. مربیانی که برای مطرح شدن گروه، دست به هر کاری میزنند، ناخواسته بزرگترین خیانت را به همان نوجوانانی میکنند که روزی قرار بود آیندهساز این جامعه باشند.
اگر قرار است سرود بماند و اثرگذار باشد، باید دوباره به اصلش بازگردد؛ اصل تربیت. وگرنه در رقابتهای سطحی و شهرتطلبی، چیزی جز خاطراتی کوتاهمدت و نسلی بیریشه باقی نخواهد ماند.
دیدگاهتان را بنویسید