نماهنگ «مثل ماه» دومین تجربهایست که از نجم الثاقب در سرودپاد بهش پرداختیم. این بار با نگاهی دقیقتر به تصویر، موسیقی، شعر و ملودی.
بیتعارف باید گفت این نماهنگ از نظر تصویری نسبت به آثار قبلی گروه یک جهش محسوب میشود. تفکیک فعالیت دخترها و پسرها به خوبی انجام شده: روایت پسرانه در فضای باز و روایت دخترانه در فضای بسته مدرسه اتفاق میافتد که این تطبیق مکانی با فضای جنسیتی، قابلتحسینه. هرچند انتظار میرفت دختران نیز در محیط مدرسه نقشی مؤثرتر از نشستن و نگاه کردن داشته باشند.
رعایت جایگاه معلم در روایت، ترکیب رنگهای زنده و حضور چهرههای تازه در نقشهای تکخوان از نکات مثبت نماهنگ است.
با این حال، همچنان اشکال چینش میز میوههای رنگارنگ (که هیچ سنخیتی با محیط مدرسه ندارد) تکرار شده و به نوعی یادآور ایراد مشابهی در نماهنگ «نگین خاتم» از همین گروه است.
یکی از ضعفهای مکرر آثار این کارگردان، بیتوجهی به اصول ابتدایی فیلمنامهنویسیست. داستان نماهنگ عملاً در همان یک دقیقه اول به پایان میرسد و تا انتهای نماهنگ، نه گره جدیدی ایجاد میشود و نه نقطه عطفی. این یعنی روایت، توان درگیر نگهداشتن مخاطب را در نیمه دوم اثر از دست میدهد.
تنظیم موسیقی هنوز از یک الگوی ثابت و تکراری پیروی میکند: یک ریتم واحد و ساده، بدون تنوع یا خلاقیت آهنگسازی. به جز بخشی کوتاه در میانه نماهنگ، هیچ عنصر متغیر یا جذابی در موسیقی وجود ندارد. تنظیمکننده هنوز به جای استفاده از علم آهنگسازی، صرفاً به تکرار الگوهای ریتمیک قانع است. این برای نمایشی با این سطح از تصویر، یک عقبماندگی آزاردهنده است.
مصراع «تکه خندههات قنده از وقتی که میخندی» با ملودی خاص خودش، نقطهی قوت و جذاب شعر و آهنگ است. اما ترکیب کلی ملودی – مخصوصاً در بخشهایی از شعر – یادآور سبکهای خاص هیأتیست که هیچ تناسبی با فضای آموزشی، مدرسه و معلم ندارد. این عدم هماهنگی بین لحن ملودی و محتوای شعر، لطمهای جدی به حس کلی اثر وارد کرده.
📌 در مجموع، «مثل ماه» قدم مثبتیست در تصویرسازی گروه نجم الثاقب، اما همچنان موسیقی و روایت داستان نیازمند بازنگریهای جدی هستند. این نماهنگ به ما یادآوری میکند که حتی یک شعر خوب هم، بدون تصویر و موسیقی مناسب، نمیتواند بدرخشد.
دیدگاهتان را بنویسید