ماهنامه شماره 2

مهرماه 1404
شنبه / ۲۲ آذر / ۱۴۰۴ Saturday / 13 December / 2025
×
جشنواره بین‌المللی حنظله تا ۱۵ مهر تمدید شد
فرصت نهایی برای تولیدکنندگان محصولات فرهنگی مقاومت

جشنواره بین‌المللی حنظله تا ۱۵ مهر تمدید شد

کارگاه ریتمتو پیدا کن
به همت «سینوا»

کارگاه ریتمتو پیدا کن

زنگ پایان هجدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان با ۲۷۳ برگزیده
جشنواره هجدهم موسیقی ملی جوان به پایان رسید

زنگ پایان هجدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان با ۲۷۳ برگزیده

«ضربان مدرسه» با اتکا به ملودی پهلوانی اصیل و شعر قوی صرافان، اثری خوش‌آهنگ ساخته، اما در نهایت، به‌جای تمرکز بر علم و نشاط مدرسه، خود را در دام شکست و پیروزی ورزشی گرفتار کرده و یک ضربان ماندگار تولید نکرده است.
«ضربان مدرسه» در کالبدِ اشتباه!

در این یادداشت نقدانه، به سراغ بررسی موشکافانه‌ی نماهنگ «ضربان مدرسه» از تولیدات مرکز موسیقی صدا و سیما رفته‌ایم. این اثر با تیمی متشکل از قاسم صرافان (شاعر)، احسان جوادی (تنظیم‌کننده)، و سید مهران علوی (کارگردان) به میدان آمده که هر یک نویدبخش کیفیتی مشخص در حوزه‌ی خود هستند؛ احتمال یک شعر غنی، موسیقی بی‌چالش و مطمئن، و تصویری نو و نشان‌دار. حال ببینیم آیا این ضربان، آنچنان که باید و شاید، به قلب مدرسه و مخاطب خورده است یا خیر.

 

موسیقی و محتوا: اصالت در دام تکرار

با یک شنیدن کوتاه، حدس اول ما به یقین تبدیل می‌شود: ملودی انتخابی، ریشه‌ای در اصالت پهلوانی و حماسی دارد؛ ملودی‌ای که ذاتاً گوش‌نواز و انرژی‌بخش است. شعر قاسم صرافان نیز، با هوشمندی، مفاهیم باارزش و اصیل را نشانه گرفته و الگوهای رفتاری مثبتی را برای کودکان و نوجوانان ترسیم می‌کند. ساختار ملودی، خودبه‌خود شعر را به سمت سیاق موفقیت، تلاش و تعالی سوق می‌دهد و از این نظر، هماهنگی مطلوبی بین شعر و موسیقی به وجود آمده است.

اما در اینجا یک چالش مفهومی بزرگ سر بر می‌آورد که تلاش برای اتصال مدرسه و رویکرد پهلوانی-ورزشی را برای ما هنوز توجیه نشده باقی می‌گذارد. راستش را بخواهید، نماهنگ بیشتر شبیه به «زنگ ورزش» مدرسه است تا خود «مدرسه». البته سازندگان کوشیده‌اند تا همچون آثار مشابه، نظیر «روزای مدرسه»، تصویری رویایی از این نهاد آموزشی ترسیم کنند، با این تفاوت که اینجا با اشاراتی به شکست، اندکی پای واقع‌گرایی را وسط می‌کشند.

نقد اصلی اینجاست: مفهوم شکست یا پیروزی، آن هم با رویکرد پهلوانی، کمی فضای مفهومی بالاتر و مجزا از کلیت رسالت مدرسه را دنبال می‌کند. مدرسه در قدم اول، خانه‌ی علم، دانش، نشاط، خلاقیت، و کشف است. درگیر کردن این فضای کلی با نبرد شکست و پیروزی، نه تنها ضروری نیست، بلکه اندکی از تمرکز بر رسالت اصلی منحرف می‌شود.

 

نوآوری در اصالت: گذر کردن از یک ملودی خوب

یکی از مهم‌ترین ایرادات این اثر، غرق شدن در فضای اصیل بدون نوآوری است. در واقع، سرود تنها به دلیل ملودی قشنگ و گیرایش شنیده می‌شود، نه محتوا یا ساختاری که عمیقاً در ذهن مخاطب حک شود. ملودی مانند یک «شاه‌بیت» عمل می‌کند، اما کل اثر تبدیل به یک «غزل ماندگار» نمی‌شود و مخاطب، پس از شنیدن، به سرعت از آن گذر می‌کند. اینکه اثری بارها از شبکه پخش شود، لزوماً به معنای ماندگاری عاطفی و مفهومی آن نیست.

از یک تیم حرفه‌ای، انتظار می‌رفت که با بهره‌گیری از همین ملودی جذاب، کمی خلاقانه‌تر به جریان‌ها و ملودی‌های جدیدتر دست یابند تا با توجه به ذائقه و نیاز نسل جدید، برخوردی نوآورانه با سرود صورت گیرد. اصالت، خوب است، اما وقتی به تکرار اصالت تبدیل می‌شود، دیگر قدرت ماندگاری ندارد و تنها به عنوان یک خاطره‌ی خوش از کنار آن عبور خواهیم کرد. موسیقی ریتم پهلوانی دارد، اما متأسفانه حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد.

 

تصویر و کارگردانی: لوکیشنی به نام «مدرسه»

در بخش تصویر، اگر رویکرد نسبتاً نوگرایانه‌ی کارگردان، سید مهران علوی، نبود، احتمالاً همین میزان از توجه و محبوبیت ظاهری را نیز شاهد نبودیم. کارگردانی با تلاش برای استفاده‌ی (هرچند بسیار محدود) از جلوه‌های ویژه و بخش‌های کوتاهی از طنز و حرکت پویا، سعی کرده تا جذابیت بصری را به کار بازگرداند. اما متأسفانه، تصویر نیز مانند موسیقی، در دام چالش مفهومی افتاده است.

در تصویر نیز، مفهوم «مدرسه» به کلی بی معنی است و آنقدر که به فعالیت‌های ورزشی و تحرکی پرداخته شده، به ذات کشف، خلاقیت و فضای آموزشی پرداخته نشده است. مدرسه در اینجا صرفاً یک لوکیشن است؛ بهانه‌ای برای تولید سرود، نه کانون اصلی روایت.

همچنین، در حوزه‌ی نمایش فعالیت‌های دخترانه و پسرانه، هنوز به یک توازن و نمایش فعالیت‌های مرتبط و جذاب دخترانه دست نیافته‌ایم. برای پسران، ورزش‌های پرتحرک و مشخصی تعریف شده‌اند، اما دختران همچنان فعالیت چشمگیر و هویتی خاص دخترانه که در عین حال به فضای مدرسه ربط داشته باشد، ندارند و این نقص، تعادل محتوایی اثر را به شدت تحت‌الشعاع قرار داده است.

 

در نهایت

«ضربان مدرسه» اثری است که از متریال‌های اولیه قوی (شعر و ملودی اصیل) بهره برده، اما به دلیل عدم نوآوری در ساختار و گرفتار شدن در یک کج‌تابی مفهومی (ترجیح رویکرد پهلوانی به جای رویکرد جامع آموزشی و علمی)، نتوانسته است به یک اثر ماندگار و جریان‌ساز تبدیل شود. ضربان، قشنگ می‌زند، اما متأسفانه در رگ‌های مفهوم اصیل مدرسه جاری نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *