ماهنامه شماره 1

شهریور ماه 1404
جمعه / ۴ مهر / ۱۴۰۴ Friday / 26 September / 2025
×
کارگاه ریتمتو پیدا کن
به همت «سینوا»

کارگاه ریتمتو پیدا کن

جایزه بین المللی حنظله
با تمرکز بر آثار کودک و نوجوان برگزار می‌شود

جایزه بین المللی حنظله

نقد نماهنگ جونم امام رضا ع

شعر خوب،موسیقی افتضاح

در این یادداشت سراغ نماهنگی رفتیم که خیلی‌ها با ذوق پخشش نشستن، چون از تولیدات مرکز مأواست و توسط گروه خوب رهپویان حرم اصفهان اجرا شده. اما بذارید از همین اول بگیم: این نماهنگ، هم فرصت رو سوزونده و هم حس رو.
شعر خوب،موسیقی افتضاح
  • کد نوشته: 1023
  • منبع: سرودپاد
  • برچسب ها

    سلام به همه مربی‌ها و سرودکارهای عزیز
    در این یادداشت سراغ نماهنگی رفتیم که خیلی‌ها با ذوق پخشش نشستن، چون از تولیدات مرکز مأواست و توسط گروه خوب رهپویان حرم اصفهان اجرا شده.
    اما بذارید از همین اول بگیم: این نماهنگ، هم فرصت رو سوزونده و هم حس رو.

    شعر و ملودی

    شعر اثر از آقای مرتضی باب، روان و خوش‌خوانه. ترکیب‌هایی مثل «صدازدیم که رسید کاروون به مقصد» از جنس اون عباراتی‌ان که می‌مونه تو ذهن. حتی رد ملودی معروف «اباالفضل چه‌ها می‌کنه» رو هم می‌شه تو فضای آهنگ دید – و این خوبه.
    اما وقتی به عمق شعر نگاه می‌کنی، چیز تازه‌ای دستت رو نمی‌گیره. حس و حال درسته، ولی محتوای تازه‌ای نداره. اظهار معرفت نسبت به امام توی شعر هست، ولی نه به مدد ملودی، نه به کمک وزن یا تصویرسازی؛ انگار فقط به برکت موضوع کاره.

    و اما اون بیت معروف:
    «بارامو بستم، چمدونم تو دستم / عمداً یه چند تا کوپه جلوتر نشستم»
    این یعنی چی واقعاً؟ یه شاعر باهوش می‌تونه لحظه سفر با قطار رو به قشنگ‌ترین شکل ممکن شاعرانه کنه. ولی این یکی، با یک جمله بی‌منطق، اون تصویر قشنگ رو خفه کرده. مگه کوپه جلوتر نشستن تو قطار باعث میشه زودتر به امام برسی؟ این‌جور تصویرسازی‌های کم‌دقت از روح شعر دزدی می‌کنه.

    موسیقی – ضربه‌ی نهایی

    اما حالا برسیم به اون بخشی که واقعا دل آدم رو می‌لرزونه؛ نه از شوق، از ناراحتی.
    در میانه‌ی قطعه، ناگهان با یک شاه‌بیتِ عاطفیِ تاریخ‌ساز روبه‌رو می‌شیم: «آمدم ای شاه پناهم بده»
    ولی چی می‌شنویم؟ یک برداشتِ خسته، بی‌روح و ریتم‌دار، انگار داریم جُنگ کودک می‌بینیم نه مداحی دل‌سوزانه برای امام.
    این یکی از بدترین جاگذاری‌های صوتی‌ایه که تو این چند سال دیدیم. اون قطعه، نیاز به احترام داشت، نیاز به سکوت و فضا. نه اینکه مثل یک قطعه‌ی فرعی تو دل آهنگ بچپونیش بدون توقف، بدون افت ریتم، بدون احترام.

    و تقصیر این بی‌احساسی با کیه؟ تنظیم‌کننده محترم؛ آقای احسان جوادی.
    مشخصاً این سبک کاریشه: یه سمپل ریتم آماده، از اول تا آخر بکوب روش. نه خبری از دینامیک موسیقیه، نه تنظیم درست برای لحظه‌های حساس، نه حتی یک تغییر حال و هوا. فقط یک خط صاف از صدا که قراره “نماهنگ زیارتی” باشه.

    باور کن هر بار که این قطعه‌ی «آمدم ای شاه» تو ذهنمون میاد، دلمون می‌سوزه که چرا این‌طور خراب شد.

    تصویر

    از نظر تصویری، کار تمیزه. قاب‌ها خوبه، رنگ‌ها زنده‌ان، تصویر با کیفیت و سرحال‌ـه.
    ولی داستان… گنگه.
    این بچه‌ها چرا دارن می‌رن مشهد؟ چرا فقط چندتاشون؟ اون بسته چیه که انقدر مهم شده؟ و اصلاً چرا وقتی شعر می‌گه «خوابم نمی‌بره از شوق»، ما داریم می‌بینیم که بچه خوابش برده؟ اینا اشتباهات کوچیک نیستن، اینا دقیقاً لحظه‌هایی هستن که حس مخاطب از بین می‌ره.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *